خانه / كوروش ذوالقرنين / كوروش ذوالقرنين

كوروش ذوالقرنين

كوروش كبير

كوروش كبير يكي از ابرمردان تاريخ ايران است كه هر ايراني بايد به وجود چنين شخصيت بزرگي افتخار كند و جهت افتخار به بزرگترين پادشاه ايران زمين و حتي جهان داشتن حداقل اطلاعات براي هر ايراني لازم است.

اي دوست آيا مي داني كه كوروش كه بود از كجا آمد چگونه متولد شد ديگران در مورد او چه ميگويند چه خدماتي براي ايران و  جهان روزگار خود انجام داد.

آيا مي دانيد نام كوروش در  كتابهي آسماني آمده است  و مي دانيد كه نام او به نيكي و افتخار در اين كتابها آمده.

بزرگترين افتخار ما ايرانيان در مورد كوروش كبير اين است كه نام اين پادشاه ايراني در قران كريم بزرگترين كتاب آسماني و معجزه غير قابل انكار خداوند در روي زمين آمده  است ،  كه هر چند نام كوروش به صراحت آورده نشده ولي نام ذوالقرنين در قران كريم به هيچ كس به جز كوروش كبير نمي تواند نسبت داده شود زيرا هيچ گاه از اين پادشاه بزرگ در تاريخ به بدي حتي از طرف دشمنان نيز ياد نشده است و صفات بزرگ و خدمات عظيمي كه در قران كريم براي ذوالقرنين ذكر شده فقط با اعمالي كه بري كوروش كبير به جا مانده است برابري مي كند.

پس بياييد به اين پادشاه ايراني افتخار كنيم و براي اينكه بخواهيم افتخار كنيم بياييد بيشتر بدانيم.

كوروش ذوالقرنين

كسيكه درباره او از حضرت رسول اكرم  ص  پرسشهائي شده است كه  نشانه اين است كه وي لقب ذوالقرنين را داشته و قران كريم  اين لقب را به او نداده است.

خداوند كشوري را در حيطه قدرت و كفيت او سپرده است و وسائل حكمراني و سلطنت را بري او فراهم ساخته است  .

كارهاي عمده او عبارت است از  سه جنگ بزرگ اول در غرب تا آنجا كه به حد مغرب رسيده است . دوم جنگ در مشرق زمين تا آنجا كه جز صحرائي خشك و بدون آبادي نديده است و ساكنين آن هم بدوي بوده اند و كار سوم ينكه به تنگه و دره ي صعب العبور رسيده كه از وري آن تنگه عده ي مرتباً به ين قوم حمله  و آنها را غارت ميكردند ساكنين ين قوم ياجوج و ماجوج ناميده شده اند  كه بسيار وحشي و بدون فرهنگ و تربيت بوده اند .

ذوالقرنين در برابر هجوم ين قوم سدي از آهن و پولاد  و سنگ و آجر بنا كرده كه چنان عظيم بوده است  كه از هجوم غارتگران به طور كامل جلوگيري مينوده است.

ذوالقرنين پادشاهي عادل و رعيت نواز بوده و از خونريزي جلوگيري كرده و قوم مغلوب را آزار و قتل عام نمي كرده است هر چند خداوند اختيار عذاب  قوم مغلوب را به او داده  بود.

به مال و اندوخته دنيا نيازي ندارد و حريص نبود و حتي از مغلوبين هم كه خواستند هزينه ساخت سد را بدهند قبول نكرد  چرا كه خداوند او را از مال آنان بي نياز كرده بود .

با توجه به مطالب فوق از قران شريف از شخصيت ذوالقرنين بيان نموده است  بيد در تاريخ به دنبال شخصيتي بگرديم كه چنين قدرت و كمال  را داشته باشد    بايد شخصي باشد كه اولا داري قدرت عظيمي باشد كه خداوند به او عطا نمده است دوماً داري اخلاق بسيار نيكو باشد كه هيچگونه حرص و طمعي نداشته باشد سوماً بيد خداپرست باشد .

با توجه به ينكه قصد اختصار در كار را داريم به دو شخصيت عمده  به اختصار اشاره ميكنيم .

بعد از كوروش كبير تنها شخصيت عمده كه حرف از ذوالقرنين بودن وي مي باشد و حتي تعدادي از بزرگان يراني هم ين اشتباه زشت را  در حق يرانيان مرتكب شده اند اسكندر سگدوني مي باشد.

بيد ديد از خصوصيات بارزي كه جهت ذوالقرنين در قران ذكر شده است كدام به اسكندر و اعمال وي شباهت دارد .

اسكندر شخصيتي خونريز داشته و جهت غارتگري و جمع مال و كشورگشائي به يران حمله نموده است اسكندر حتي با نزديكانش هم مهربان نبوده چه با دشمنانش  چراكه يكي از بهترين و نزديكنرين سردارانش را كه جان وي را در جنگ با داريوش نجات داده بود در يك مجلس بزم و شراب خواري آنگاه كه مست كرده بود با ضربه شمشير كشت  پدرش وي را ترد كرده بود و به خاطر سو ظني كه به مادر اسكندر پيدا كرده بود و وي را طلاق داده بود گفت كه اسكندر پسر او نمي باشد.

يا اسكندر به سه جهت لشگركشي كرده بود او به سمت يران حمله كرد و بدون بازگشت در راه كشته شد اسكندر حتي به هند هم نرسيد و مورخان به اشتباه ين قدرت عظيم را به او داده اند  او تقريبا به يك  جهت لشگركشي كرد و در بين راه با راهزناني كه دشمن يران نيز بودند همراه شد.

و بعد از شكست داريوش به مناطقي از يران حمله برد كه هنديجان نيز جزئي از آن بوده و اينگونه برداشت شده است كه هند را نيز تصرف كرده  و بعد به طرز مرموزي كشته شد و هيچ سدي هم نساخت  هيچ قومي را ياري نكرد  و هيچ يك از خصلتهاي ذوالقرنين را هم نداشت مگر تا حدي قدرت نظامي را داشت.

بعداز اسكندر حادثه خاصي بري تاريخ يونان پيش نيامد كه بخواهد سرگذشت تاريخ را بگونه ي محو نمايد كه اگر اعمال ذوالقرنين را اسكندر انجام داده باشد بواسطه آن حادثه امر مشتبه گريديده باشد  ولي بعد از كوروش كبير همين اسكندر تاريخ را مشتبه كرد.

او بعد از شكست داريوش هر  آنچه كه در ايران بود نابود كرد كتابهاي پارسيان را يا نابود كرد يا به يونان فرستاد تا بعد از ترجمه با نام خود يونانيان ثبت گردد و هنرهاي ايراني را هم تا حدي به سرقت برد  دانشمندان يراني  را به يونان فرستاد   و يكي از بزرگترين سرقتهي او دزديدن القاب با عظمتي همچون ذوالقرنين بري خود بوده است  آنگاه كه ديد مردم از اين لقب داري ابهت و كرامت زيادي است آنرا براي خود انتخاب كرد  ولي خدا راشكر كه اجل بيش از اين او را  مهلت نداد.

اما آنچه كه از  سرگذشت كوروش براي ما مانده تماما دلالت بر مشخصات ذكر شده در قران كريم براي ذوالقرنين دارد  كوروش كبير به تمام جهاتي كه در قران براي ذولقرنين آمده لشگركشي داشته و هيچ گاه قصد قتل عام مردم و مغلوبين را نداشته است و داري خصلتهي نيكو بوده و حتي دشمنان يران آنروز يعني يونانيان هم از او به نيك ياد ميكنند نام كوروش در ديگر كتابهاي آسماني هم به عنوان مظهر قدرت و ياري دهنده مردم آمده است .

مولانا ابواكلام آزاد در كتاب خود به صراحت ثابت نموده كه ذوالقرنين مذكور در قران كريم همان كوروش هخامنشي پارسي مي باشد  و ين  كتاب و دليل او مورد قبول بسياري از بزرگان و دانشمندان واقع شده است حتي علامه آيت الله طباطبائي در شاهكار بزرگ خود تفسير الميزان از دليل ابواكلام استفاده نموده و آنرا از هر مورد ديگري به حقيقت نزديكتر دانسته است.

شما را خواندن كتاب ذوالقرنين دعوت ميكنيم

درباره سايت تكسوار

نظر بدهید

آدرس ایمیلتان منتشر نمیشودگزینه های الزامی ستاره دار شده اند *

*

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>

رفتن به بالا