خانه / كوروش ذوالقرنين / ذوالقرنين در قران كريم

ذوالقرنين در قران كريم

آياتي از قرآن كريم بزرگترين كتاب آسماني و وحي منزل بر رسول گرامي اسلام (ص)

از تو درباره ذوالقرنين مي پرسند بگو اكنون درباره او با شما سخن خواهم گفت

و يسئلونك عن ذي القرنين قل ساتلو عليكم منه ذكراً

از تو درباره ذوالقرنين مي پرسند بگو اكنون درباره او با شما سخن خواهم گفت

و يسئلونك عن ذي القرنين قل ساتلو عليكم منه ذكراً

او را در زمين پادشاهي داديم و همه وسيب حكمروائي را برايش فراهم ساختيم

انا مكنا له في الارض و اتيناه من كل شي سببا

بدينوسيله تا بدانجا راند كه محل غروب خورشيد است و چنان مي نميد كه خورشيد در چشمه ي كه آب تيره رنگ دارد فرو مي رود در آنجا قومي يافت

فاتبع سببا حتي اذا بلغ مغرب الشمس وجدها تغرب في عين حمئه و وجد عندها قوما

با او گفتيم اكنون مي تواني درباره انها به عذاب و ستم رفتار كني و يا اينكه به رفتار نيكو گرائي

قلنا يا ذي القرنين اما ان تعذب و اما ان تتخذ فيهم حسني


گفت كسي كه بيداد كرد زود خواهد بود كه عذاب بيند و پس از آنكه به سوي خدا رفت باز عذابي شديد دامنگير اوست

قال اما من ظلم فسوف نعذبه ثم يرد الي ربه فيعذبه عذابا نكرا


اما كسيكه يمان آورد و رفتار نيكو كرد سزي او نيك است و از طرف خدي نيز بر كار او گشيشي حاصل يد

و اما من امن و عمل صالحا فله جزاء الحسني و سنقول له من امرنا يسرا

سپس راهي پيش پي او گذاشتيم و او تا بدانجا رفت كه خورشيد طلوع مي كند و قومي در آنجا يافت كه ميان يشان و آفتاب حجابي و پوششي نبود

ثم اتبع سببا حتي اذا بلغ مطلع الشمس وجدها تطلع علي قوم لم نجعل لهم من دونها سترا

بدين طريق بدانچه لازم بود از او آگاه شديم

كذالك قد احطنا بما لديه خبرا

باز همچنان رفت تا رسيد به جائيكه ميان دو ديوار عظيم بود و در آنجا قومي يافت كه زبان نمي فهميدند

ثم اتبع سببا حتي اذا بلغ بين السدين وجد من دونهما قوما لا يكادون يفقهون قولا

آن قوم گفتند يا ذئ القرنين ياجوج و ماجوج در اين سرزمين دست بر فساد و خرابكاري زده اند.  پول و مال لازم در اختيار تو مي نهيم تا ميان ما و ايشان سدي بنا كني

قالو يا ذي القرنين ان ياجوج و ماجوج مفسدون في الارض فهل نجعل لك خرجا علي ان تجعل بيننا و بينهم سدا

گفت خداي آنقدر به من توانائي داده كه از مال شما بي نياز هستم فقط به نيروي بازو من را ياري كنيد تا بين شما و آنها ديواري بپاي كنيم

قال ما مكني فيه ربي خير فاعينوني بقوه اجعل بينكم و بينهم ردما

تخته هاي آهن بياوريد آنقدر كه بتوان با آندو كوه را به هم برآورد پس گفت آنقدر در آن دميدند تا همچو اتش گرديد و بعد به كمك آب آنرا به شكل مطلوب درآورده سد را ساختند

اتوني زبرالحديد حتي اذا ساوا بين الصدقين قال انفخو حتي اذا جعله نارا قال اتوني افرغ عليه قطرا

كه آن قوم – ياجوج و ماجوج – نمي توانستند از آن بگذرند يا در آن رخنه يجاد كنند

فما سطاعو ان يظهروه و مااستطاعو له نقبا

ذوالقرنين گفت اين خواست و رحمت خداي بود و چون خواست خداي فرا رسد آنرا ويران خواهد ساخت خواست و وعده خدا حق است

قال هذا رحمه من ربي فاذا جاء وعد ربي جعله دكاء و كان وعد ربي حق

صدق الله العلي العظيم

آللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلك اعدائهم

درباره سايت تكسوار

نظر بدهید

آدرس ایمیلتان منتشر نمیشودگزینه های الزامی ستاره دار شده اند *

*

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>

رفتن به بالا