آیات قرآن کریم و روایات و مطالبی درباره کوروش کبیر

بازگشت به اخبار و مطالب
کوروش کبیر در کتب آسمانی و سخن دیگران

آیات قرآن کریم و روایات و مطالبی درباره کوروش کبیر

آیات قرآن کریم و روایات و مطالبی درباره کوروش کبیر

آیات قران کریم و ترجمه

 

از تو درباره ذوالقرنین می پرسند بگو اکنون درباره او با شما سخن خواهم گفت

و یسئلونک عن ذی القرنین قل ساتلو علیکم منه ذکراً

او را در زمین پادشاهی دادیم و همه وسیب حکمروائی را برایش فراهم ساختیم

انا مکنا له فی الارض و اتیناه من کل شی سببا

بدینوسیله تا بدانجا راند که محل غروب خورشید است و چنان می نمید که خورشید در چشمه ی که آب تیره رنگ دارد فرو می رود در آنجا قومی یافت

فاتبع سببا حتی اذا بلغ مغرب الشمس وجدها تغرب فی عین حمئه و وجد عندها قوما

با او گفتیم اکنون می توانی درباره انها به عذاب و ستم رفتار کنی و یا اینکه به رفتار نیکو گرائی

قلنا یا ذی القرنین اما ان تعذب و اما ان تتخذ فیهم حسنی


گفت کسی که بیداد کرد زود خواهد بود که عذاب بیند و پس از آنکه به سوی خدا رفت باز عذابی شدید دامنگیر اوست

قال اما من ظلم فسوف نعذبه ثم یرد الی ربه فیعذبه عذابا نکرا


اما کسیکه یمان آورد و رفتار نیکو کرد سزی او نیک است و از طرف خدی نیز بر کار او گشیشی حاصل ید

و اما من امن و عمل صالحا فله جزاء الحسنی و سنقول له من امرنا یسرا

سپس راهی پیش پی او گذاشتیم و او تا بدانجا رفت که خورشید طلوع می کند و قومی در آنجا یافت که میان یشان و آفتاب حجابی و پوششی نبود

ثم اتبع سببا حتی اذا بلغ مطلع الشمس وجدها تطلع علی قوم لم نجعل لهم من دونها سترا

بدین طریق بدانچه لازم بود از او آگاه شدیم

کذالک قد احطنا بما لدیه خبرا

باز همچنان رفت تا رسید به جائیکه میان دو دیوار عظیم بود و در آنجا قومی یافت که زبان نمی فهمیدند

ثم اتبع سببا حتی اذا بلغ بین السدین وجد من دونهما قوما لا یکادون یفقهون قولا

آن قوم گفتند یا ذئ القرنین یاجوج و ماجوج در این سرزمین دست بر فساد و خرابکاری زده اند.  پول و مال لازم در اختیار تو می نهیم تا میان ما و ایشان سدی بنا کنی

قالو یا ذی القرنین ان یاجوج و ماجوج مفسدون فی الارض فهل نجعل لک خرجا علی ان تجعل بیننا و بینهم سدا

گفت خدای آنقدر به من توانائی داده که از مال شما بی نیاز هستم فقط به نیروی بازو من را یاری کنید تا بین شما و آنها دیواری بپای کنیم

قال ما مکنی فیه ربی خیر فاعینونی بقوه اجعل بینکم و بینهم ردما

تخته های آهن بیاورید آنقدر که بتوان با آندو کوه را به هم برآورد پس گفت آنقدر در آن دمیدند تا همچو اتش گردید و بعد به کمک آب آنرا به شکل مطلوب درآورده سد را ساختند

اتونی زبرالحدید حتی اذا ساوا بین الصدقین قال انفخو حتی اذا جعله نارا قال اتونی افرغ علیه قطرا

که آن قوم – یاجوج و ماجوج – نمی توانستند از آن بگذرند یا در آن رخنه یجاد کنند

فَمَا اسْطَاعُوا أَن یَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا

ذوالقرنین گفت این خواست و رحمت خدای بود و چون خواست خدای فرا رسد آنرا ویران خواهد ساخت خواست و وعده خدا حق است

قال هذا رحمه من ربی فاذا جاء وعد ربی جعله دکاء و کان وعد ربی حق

 

 

========================

:: مقاله ای از  محراب صادق نیا ::

یکى از شخصیت هاى مهم و در عین حال مبهم و بحث انگیز قرآن <ذو القرنین > است . نام این شخصیت سه بار, در سورهء کهف آمده است . داستان ذوالقرنین در ایات ۸۳ تا ۹۷ سورهء کهف بچشم مى خورد.
در این نوشته ابتدا داستان ذوالقرنین را بر مبناى ترجمهء آیات یادشده مى خوانیم و سپس درباره ءشخصیت وى مطالبى ذکر خواهیم کرد.
اما ترجمهء آیات :

و از تو دربارهء ذوالقرنین مى پرسند. بگو: براى شما از او یادى خواهم کرد. ما او را در زمین مکنت دادیم و راه رسیدن به هر چیز را به او نشان دادیم . او نیز راه را پى گرفت . تا به غروبگاه خورشید رسید. دید که درچشمه اى گل آلود و سیاه غروب مى کند و در آنجا مردمى یافت . گفتیم اى ذوالقرنین خواهى عقوبتشان کن وخواهى با آنها به نیکى رفتار کن . گفت هر کس که ستم کند ما عقوتبش خواهیم کرد. آنگاه او را نزد پروردگارش مى برند تا او نیز به سختى عذابش کند.
و اما هر کس که ایمان آورد و کارهاى شایسته کند اجرى نیکو دارد. و دربارهء او فرمانهاى آسان خواهیم راند.
بازهم راه را پى گرفت . تا به مکان برآمدن آفتاب رسید. دید بر قومى طلوع مى کند که غیر از پرتو آن بریشان هیچ پوششى قرار نداده یم . چنیین بود و ما بر احوال او احاطه داریم .
باز هم راه را پى گرفت .
تا به میان دو کوه رسید. در پس آن کوه مردمى را دید ه گویى هیچ سخنى را نمى فهمند. گفتند:اى ذوالقرنین , یاجوج و ماجوج در زمین فساد مى کنند, مى خواهى خراجى برخود مقدر کنیم تا تو میان ما و آنهاسدى بر آورى ؟
گفت آنچه پروردگار من , مرا بدان توانیى داده است بهتر است .
مرا به نیروى خویش مدد کنید تا میان شما و آنها سدى برآورم .
براى من تکه هاى آهن بیاورید, چون میان آن دو کوه انباشته شد .
گفت : بدمید, تا آن آهن را بگداخت , و گفت : مس گداخته بیاورید تا بر آن ریزم .
نه توانستند از آن بالا روند و نه در آن سوراخ کند.
گفت ین رحمتى بود از جانب پروردگار من . و چون وعدهء پروردگار من در رسد آنرا زیر و زبر کند و وعده ءپروردگار راست است .(پیان ترجمه)
شخصیت ذوالقرنین از ین جهت بحث انگیز و مبهم است که مفسران در تعیین شخصیت وى و ینکه اوکیست ؟ و چرا بدین نام خوانده شده است ؟ و همچنین در جغرافیاى وقوع داستان و سد یأجوج و مأجوج .گرفتار اختلاف شده اند. مفسران دورهء نخست کمتر در تعیین مصداق ذوالقرنین کوشیده اند و بعضاً وى ریک شخصیت غیر تاریخى قلمداد کرده اند و بیشتر, همت خود را صرف وجه نامگذارى وى کرده اند v.
ین مفسران در وجه نامگذارى وى آراء زیر را ارائه کرده اند:

۱- چون عمر وى طولانى بوده و باندازهء دو قرن زندگى کرده است وى را ذوالقرنین یعنى صاحب دو قرن خوانده اند.
۲- چون وى کریم الطرفین بوده یعنى هم پدر و هم مادر کریم النفس و بزرگى داشته است وى را ذوالقرنین خوانده اند.
۳- چون وى بر کلاهخود خود دو شاخک داشته است . و شاخک به معنى قرن است وى را ذوالقرنین یعنى صاحب دو شاخک خوانده اند.
۴- چون وى موهاى پیشانى خود را مى بافته و چون دو شاخک برسرخود قرار مى داده وى ارا ذوالقرنین خوانده اند.

در میان مفسران قدیم آنهائى که در مقام تعیین مصداق براى ذوالقرنین برآمده اند. در تعیین زمان حیات وى گرفتار نوعى ابهام شده اند, ازینرو ذوالقرنین را متعلق به دوران حضرت ابراهیم و یا قبل از آن مى دانند وین بدان جهت است که ینان بین دورهء حضرت موسى و عیسى (ع ) شخصى بدین نام نشناخته اند به همین دلیل وى را به آن دوران که قدرى تاریکتر است نسبت داده اند.
جداى از مفسران دورهء اول دیگر مفسران در مقام تعیین مصداق براى ذوالقرنین احتمالاتى داده اند که درزیر به پاره اى از ین احتمالات اشاره مى گردد:

۱- معروفترین و قدیمى ترین قول دربارهء ذوالقرنین ین است که وى همان <اسکندر مقدونى > یا <رومى>است (۳۵۶ـ ۳۲۳ق) یعنى همان جهانگشاى معروف یونانى . مفسران بنامى چون طبرى , میبدى ,بیضاوى , طبرسى و… ین نظریه را پذیرفته اند.

ابن سینا در کتاب شفا و در بحث مناقب ارسطو مى نویسند: ارسطو معلم اسکندر بوده که وى در قرآن به نام ذوالقرنین آمده است w.
ابن خلدون نیز در مقدمهء خود که توسط محمد پروین گنابادى ترجمه شده است ذوالقرنین را همان اسکندر مقدونى معرفى کرده است .
اگر چه در کتاب قرآن پژوهى , استاد خرمشاهى فخر رازى را در عداد کسانى شمرده که معتقدندذوالقرنین همان اسکندر است x: ولى ین مفسر بزرگ بر مغیرت اسکندر با ذوالقرنین استدلال مى کند و معتقد است که ذوالقرنین پیامبر بوده است در حالیکه اسکندر شاگرد ارسطو بوده است و مورد امر و نهى وى و چنین کسى نمى تواند پیامبر باشد y.

۲- برخى معتقدند مراد از ذوالقرنین <تبع الاقرآن > پادشاه جنوب عربستان است . ابوریحان بیرونى که باحوادث تاریخى آشنا است ضمن رد نظریهء تطابق ذوالقرنین براسکندر ین دیدگاه را مطرح مى کند. وى باتوجه به اسامى نظیر <ذى یزن > و <ذوقهدان > حدس مى زند که ذوالقدنین یکى از ملوک یمن است چون اول القاب پادشاه یمن <ذو> آمده است و ذوالقرنین نیز با ذو شروع شده است پس بید یکى از پادشاهان یمن باشد.

۳- نظریهء سوم ین است که وى <تین چى هوانگى تى > بزرگترین پادشاه تاریخ چین است و مراد از سدى که در یه از آن یاد شده است (سد یأجوج و مأجوج ) همان دیوار معروف و بزرگ چین است .

۴- دیدگاه دیگر که از آن مفسران متأخر است و آنان با تأمل در شأن نزول یات بدان ملتزم شده اند. ین است که ذوالقرنین لقب کورش بزرگ پادشاه یران است .
اولین کسى که ین نظریه را مطرح کرده است سرسیداحمد خان هندى است پس از ین مفسر معروف هند, شخصى بنام ابوکلام و زیر پیشین هند با تمسک به یافته هاى خود از سراحمدخان , حوادث مهم زندگى کورش را با یات قرآن تطبیق مى دهند. از جمله , حملهء کورش به لیدى را, بر رفتن و لشکر کشیدن ذوالقرنین به مغرب تطبیق کرده است و خورشیدى که در چشمهء گل آلود و غروب مى کند را رسیدن کورش به دریاى اژه و ملاحظهء تصویرى از غروب آفتاب دانسته و مراد از قوم یأجوج و مأجوج را قوم مغول دانسته است .
مفسر نامى شیعه مرحوم علامهء طباطبائى صاحب تفسیر شریف المیزان ین نظریه را پذیرفته و بر تطبیق ذوالقدنین بر کورش کبیر تمیل دارند z.
مرحوم خزائلى نیز در کتاب اعلام قرآن بر ین رأى استدلهاى مبسوطى دارند.

در ینکه ذوالقرنین کسب آراء دیگرى نیز هست که ذکر آنها میهء طولانى شدن کلام خواهد بود, و ما به همین چهار رأى بسنده مى کنیم .
از تطبیق و تعیین مصداق براى ذوالقرنین که بگذاریم دربارهء شخصیت و ویژگى هاى اخلاقى وى سخنان فراوانى گفته شده است . از جمله صدوق در کتاب حضال خویش مى فرمیند:

ذوالقرنین در حقیقت یکى ازبندگان صالح خدا بوده و امیرالمؤمنین فرمودند که و فیکم مثله یعنى مثل او در میان شما هست { که ظاهراً مراد امام از ینکه در میان شما مثل او هست , خود حضرت مى باشد. و بعضى ها با استفادهء از ین رویت ذوالقرنین را بر حضرت على (ع ) تطبیق داده اند.
کتاب خصال رویتى دیگر است از امام صادق (ع ) که مى فرمید:
ملوک روى زمین چهار نفر بودند دو نفر مؤمن معتقد که عبارتند از سلیمان و ذوالقرنین . دو نفر کافر که عبارتنداز نمرود و بخت النصر |.

از جمله خصائصى که از ذوالقرنین در یات قرآن آمده است مى توان به موارد زیر اشاره داشت :

ـ لقب ذوالقرنین براى ین شخص , لقبى نیست که قرآن آنرا وضع کرده باشد. چون در شأن نزول یات یادشده مى خوانیم که مردم از پیامبر (ص ) دربارهء شخصى بنام ذوالقرنین سؤال کردند و قرآن یات یادشده را براى پاسخگویى نازل فرمود. پس قبل از نزول یات یادشده مردم وى را ذوالقرنین لقب داده بودند.
ـ بنا به فرمودهء یات قرآن خداوند به ذوالقرنین تمکن و قدرت بخشیده بود و اسباب فرمانرویى وى رافراهم کرده بود. در یهء ۸۴سورهء کهف مى خوانیم :
انا مکنا له فى الارض > یعنى به وى تمکن دادیم .
ـ بنا به فرمودهء یات قرآن وى اعمال بزرگى را در جنگهاى خویش انجام داده بود. (با توجه به مجموعه ءیات یادشده ).
ـ یکى دیگر از نسبتهیى که قرآن به ذوالقرنین داده است , ساختن سدى است . وى ین سد را براى رهیى مردم از قبیلهء یأجوج و مأجوج ساخته بود. ین نسبت را در یهء ۹۴و ۹۵سورهء کهف مى خوانیم .
ـ یکى دیگر از ویژه گى هاى ذوالقرنین اعتقادى وى <خدا> و <آخرت > است . ین اعتقاد را مى توان از یات ۹۴و ۹۵فهمید. ین رحمت پروردگار من است و آنگاه که قیامت برسد خداوند آنرا خرد خواهد کرد. ووعدهء پروردگار من حق و راست است . (یه ۹۸سورهء کهف )
ـ یکى دیگر از ویژه گى هیى که از مجموعهء یاتى که داستان ذوالقرنین را گفته اند مى توان فهمید ین است که وى پادشاهى دادگر بوده و نسبت به مردم مهربانى داشته است . ین توصیف از ذوالقرنین با حدیثى که ازامام صادق (ع ) نقل شده سازگارى دارد.
در پیان بید یادآور شد, گذشته از ین اختلافاتى که دربارهء مصداق و خصوصیات ذوالقرنین وجود دارد,ذوالقرنین یکى از شخصیتهاى قصص قرآنى است و آنگونه که کل قصص قرآن آموزنده و قابل تأسى اندداستان ذوالقرنین نیز یک داستان واقعى است و قابل تأسى .

منــابــع :
قرآن پژوهى – بهاء الدین خرمشاهى

قصص الانبیاء – نعمت الله جزیرى

اعلام قرآن – خزائیلى

تفسیر المیزان – علامه طباطبائى

دانشنامه قرآنى – خرمشاهى

لغت نامه دهخدا جلد ۷صفحه ۱۰۱۷۲

تفاسیر قرآن (مجمع البیان , طبرى , فخر رازى و…)

——————————————————————————–
۱- ترجمهء عبدالحمید یتى .
۲- اعلام قرآن خزائلى ۳۱۴ـ ۳۱۵
۳- قرآن پژوهى , خرمشاهى ۶۲ـ لغت نامهء دهخدا ۱۰۱۷۲۷
۴- قرآن پژوهى , خرمشاهى ۶۲
۵- تفسیر کبیر ذیل یات یادشد.
۶- المیزان , ذیل یات یاد شده از سورهء کهف .
۷- خصال ۱۱ ۲۴۸
۸- همان , ۲۵۵
=====================================================

کوروش کبیر بزرگ مرد صلح در باستان
بیانیه حقوق بشر کوروش کبیر

تاریخ یران همواره پر از فراز و نشیب هی فراوان بوده است که این کشور کهن را گاهی آنقدر به اوج و شوکت رسانیده بود که فرمانرویی بخش عظیمی از جهان را به عهده داشت و گاهی چونان به ضعف کشیده شده بود که جز فقر و نیستی برای مردم ا ین آب و خاک ثمری نداشت و این اوج و حضیض جز به کفایت و یا بی کفیتی پادشاهان ایران بستگی نداشته است.
کوروش که به بید بزرگترین شخصیت تاریخ بشر خوانده شود از پادشاهانی بود که یران را به نهیت شوکت و مقام خود در جهان رسانید.
او در زمان پادشاهانی که جز به جنگ و نیستی و مرگ فکر نمی کردند صلح جهانی را اشاعه می داد . مطالعه تاریخ در زمان او آنچنان عجیب و خواندنی است که انسان را به اوج ناباوری می رساند.
در سراسر تاریخ باستان هیچ فرمانرویی به اندازه کوروش کبیر نخستین پادشاه هخامنشی که به تعبیر علامه طباطبیی مفسر عالیقدر قرآن کریم همان ذوالقرنین می باشد به رعیت قوائد انسانی در جنگها احترام به حیات و سلامت انسانها … نپرداخته است.
رفتار بشردوستانه ین انسان خردمند و فرهیخته با مردم (سارد) و بویژه پادشاه لیدی پس از فتح آسیی صغیر و ممانعت سپاهیانش از تاراج اموال ، جلوه هی درخشانی از تجلی روح باشکوه یک ایرانی آزاده و یک انسان به تمام معنا را نشان می دهد. او پس از فتح بابل نیز چنان با مردم بابل و یهودیان و معابد و پرستشگاهها ، انسانی و نوع دوستانه رفتار کرد که شموئیل پیامبر بنی اسرائیل او را مسیح خداوند و شبان و خداوند بری انسانها نام نهاد . اعلامیه حقوق بشر کوروش کبیر پس از فتح بابل که حاوی قوائد مترقیانه حقوق بشر می باشد سند بسیار ارزشمندی است که از دوران باستان تاریخ جهان به یادگار مانده است.

قسمتی از نوشته هی منظومه بابلی که نگاشته شده توسط کاهنان بابل است را در ذیل می خوانید:
در ماه نیسان در یازدهمین روز که خدی بزرگ بر تختش جلوس داشت… کوروش به خاطر باشندگان بابل امان همگانی اعلام کرد…. او دستور داد ویرانیها را بازسازی کنند. و بری ینکار خودش پیشقدم شد و بیل و کلنگ و سطل آب برداشت و شروع به یازسازی دیوارشهر کرد.
مجسمه هی خدیان بابل اعم از زن خدا یا مرد خدا را به جاهی خودشان بازگرداند…
درهی زندانها را گشود… و به کسانی که در اثر فشارها در محاصره بودند آزادی داد.

وقتی که انسان اعلامیه حقوق بشر کوروش را می خواند به راحتی میتواند آنرا به جوامع امروزه و متمدن بشری تعمیم دهد که این نشان از روح بالای این بزرگ مرد پارسی دارد.

 

=====================================================

چند حدیث درباره کوروش ذوالقرنین

پسر کوا از امیرالمومنین علی ع پرسید که ذوالقرنین پادشاه بود یا پیغمبر

فرمودند : بنده صالح بود و خدیرا دوست داشت و خدی او را دوست داشت

تفسیر روح الجنان صفحه ۴۴۵

عمار سابطی روایت کرده که گفت خدمت حضرت صادق ع عرض کردم مقام و منزلت ائمه ما چیست

فرمودند مانند مقام و مرتبه ذوالقرنین و یوشع و آصف مصاحب سلیمان – که دلالت بر علو مقام ذوالقرنین دارد.

سه داستان اسرار آمیز – سلطان حسین تابنده صفحه ۱۷۹

این رویت در ترجمه تفسیر طبری آمده و از وی نقل شده ولی در جایی من آن را از معصومین هم به روایت دیده ام که اگر از معصومین باشد دلالت بر قدرت بسیار بالا و منحصر به فرد ذوالقرنین دارد یعنی امپراطوری صالح و سلطنت ذوالقرنین را تا به حال کسی غیر از سلیمان پیامبر نداشته و اگر هم ذوالقرنین کوروش پارس هخامنش باشد.

پس حکومت و حیطه سلطنت وی نیز بسیار بیش از آنچه بوده که تاریخ برای ما بجای گذاشته است زیرا بیشتر تاریخ به جای مانده همان است که از مورخان یونانی نقل می کنند که آنها هم دشمنان اصلی تاریخ ایران و یرانیان بوده اند و بعید نیست که آنها با هجوم اسکندر وحشی تاریخ ایرانیان را بسیار بیش از آنچه که به نظر می رسد نابود و وارونه کرده اند.

و چنین گویند که هرگز ملکت این جهان یک سر کس را نبود مگر چهار تن که دو تن کافر بودند و دو تن مسلمان و آن دو تن که مسلمان بودند یکی سلیمان بود و یکی ذوالقرنین و آن دو که کافر بودند یکی نمرود بود و دیگری بخت نصر.

 

==============================

کوروش از  زبان دشمنان ایران

هردوت گوید کوروش پادشاهی بزرگوار بخشنده و آسان گیر بود همچون دیگر خسروان به جمع مال و منال حریص نبود بلکه در بخشش و کرم افراط می کرد داد مظلومین را می داد و انچه را خیر خلق در آن بود هدف خود قرار داده بود.

گزنفون میگوید کوروش پادشاهی هوشیار و مهربان بود با نبوغ پادشاهی ملکات و فضائل حکما نیز در او جمع شده بود کوشش داشت کشور خود را به اوج عظمت برساند بخشش او بر جبروت و جلال او می چربید خدمت همنوع را شعار خود قرارداده بود و خوی او دادگستری و احقاق حق ستمدیدگان بود تواضع و نرم دلی جی کبر و غرور را در سر او اشغال کرده بود.

کوروش چنان شخصیت عظیم و بزرگی داشته که دوست و دشمن به آن اعتراف کرده اند و چنان این شخصیت در جهان زبانزد خاص و عام بوده که دشمنان آتشین ایرانیان هم به طور کامل نتوانسته اند آنرا محو نموده یا وارونه جلوه دهند .

 

==============================

در کتاب های آسمانی و خواب دانیال نبی در باره کوروش

رویای دانیال خبر آزادی یهود است که در سال سوم سلطنت پادشاه بیلش فر واقع شده است و در باب هشتم عهد عتیق در این باره میگوید : در سال سوم از جلوس پادشاه بیلش فر من در شهر سوس هیرا از نواحی عیلام در کنار رود اولائی بودم بری بار دوم رویایی به نظر من رسید در این رویا دیدم که قوچی در کنار رود ایستاده و دو شاخ بلند دارد این دو شاخ یکی به طرف پشت او خم شده است قوچ با دو شاخ خود غرب و شرق و جنوب را شخم می زند و می کند هیچ حیوانی در برابر او یستادگی نکرد بنابر این هر چه می خواست می کرد
از همین کتاب است که فرشته ای بر دانیال نازل شد و رویا را بدین صورت تفسیر نمود که قوچ ذوالقرنین نماینده اتحاد دو کشور پارس و ماد است یکنفر پادشاه قوی بر این دو کشور حکومت خواهد کرد که هیچ دولتی قادر به مقاومت در برابر او نخواهد بود.

چند سال بعد از این پیشگوئی این پادشاه که یونانیان او را سائرس و یهود او را خورس می نامند ظهور کرد دو کشور ماد و پارس را یکی ساخت و به بابل حمله برد و بدون زد و خورد بدان شهر وارد گردید در رویای دانیال قوچ با شاخ خود غرب و شرق و جنوب را می کند یعنی برای او در سه جهت فتوحات مهم روی داده است وضع فتوحات کوروش با این پیشگوئی کاملا مطابقت دارد پیشگوئی آزادی یهود نیز مصداق پیدا کرده و آنان به فلسطین بازگشتند و معبد مقدس را بنا کردند



در کتاب یعشیا خداوند اینچنین می فرماید : خدای نجات دهنده می فرماید ارشلیم از نو بنا خواهد شد و شهرهای یهود دوباره بنا خواهد شد من خانه های ویران را برای بار دوم بنا خواهم کرد.
در باره خورس می گویم که او برآورنده رضایت و خوشنودی من است.
خداوند در شان مسیح خود خورس می فرماید : من دست او را گرفتم تا ملتها را حیطه اقتدار او در آورم و از چنگ پادشاهان خونخوار نجات دهم دروازه ها پشت سر هم برای او باز شد آری من همه جا با توام و همه جا ترا در راه راست راهنما خواهم بود.

دروازه های آهنین شکسته و خزائن مدفون و گنجهای پنهان بدست تو خواهد افتاد همه این کارها بدست تو خواهد شد تا بدانی که من یهوه که ترا به اسمت خوانده ام خدای اسرائیل می باشم.
هان نگاه کنید من عقاب شرق را فراخوانده ام من این مرد را که از سرزمین دور می آید و خشنودی مرا فراهم می کند فرا خوانده ام.

آنگونه که میبینید نام کوروش به صراحت ذکر شده که خورس همان کوروش به زبان فارسی است .

?

در سفر یرمیاه می خوانیم : نترسید و در میان مردم ندا در دهید بگوئید که بابل را گرفت بعل بت مشهور دچار بلا گردید مردوک بحیرت افتاد تمام بتها پراکنده شدند زیرا از شمال نزدیک قومی بسوی بابل روانه است که بابل را زیر و رو خواهد کرد آن چنانکه بشری در آن یافت نشود.
خداوند گوید پس از آنکه هفتاد سال از زمان اسارت بابل گذشت بسوی شما خواهم آمد مرا بخوانید به شما جواب خواهم گفت بیاد من افتید مرا خواهید یافت بندها را خواهم گسست به اوطانتان باز خواهم آورد.
موضوع فوق دلالت بر آزادی یهود توسط کوروش دارد که در تاریخ نیز هست شخصیت کوروش در عقاید یهود داری مکان و منزلت مهمی است .



صفحه ۶۷۸ باب ۴۵ کوروش برگزیده خداوند و نجات دهنده اسرائیل :

خداوند کوروش را برگزیده و به او توانایی بخشیده تا پادشاه شود و سرزمینها را فتح کند و پادشاهان مقتدر را شکست دهد خداوند دروازه هی بابل را بروی او باز می کند دیگر آنها بروی کوروش بسته نخواهند بود.

خداوند می فرماید ای کوروش من پیشاپیش تو حرکت می کنم کوه ها را صاف می کنم دروازه های مفرغی و پشت بندهای آهنی را می شکنم گنجهای پنهان شده در تاریکی و ثروتهای نهفته را به تو می دهم آنگاه خواهی فهمید که من خداوند خدای اسرائیل هستم و تو را با نام خوانده ام من تو را برگزیده ام تا به اسرائیل یاری نمایی .
ای قومها که از دست کوروش میگریزید جمع شوید و نزدیک آیید و به سخنان من گوش دهید چه نادانند آنانی که بتهای چوبی را با خود حمل میکنند و نزد خدیانی که نمی توانند نجات دهند دعا می کنند.

با هم مشورت کنید و یا می توانید دلیل بیاورید و ثابت کنید که بت پرستی عمل درستی است غیر از من چه کسی گفته که این چیزها در مورد کوروش عملی خواهد شد ؟

به اشتراک گذاری پست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بازگشت به اخبار و مطالب