خانه / كوروش ذوالقرنين / تحقیق درباره ذوالقرنین و کوروش

تحقیق درباره ذوالقرنین و کوروش

باسلام، در ارتباط با مطلب ذوالقرنين مکتوب در آن سايت ابتدائًا آيات 83-98 سوره کهف و شماره 6 و 16 و 20 و 21 از باب 8 دانيال و سپس مطالبي به عرض مي رسد :
وَيَسْأَلُونَكَ عَن ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُوا عَلَيْكُم مِّنْهُ ذِكْرًا (83) إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِن كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا (84)
و از تو، از « ذي القرنين » پرسيده اند. بگو! بر شما (مؤمنين) از او ذكري (به وحي) خواهم خواند.
يقينًا ما براي او در زمين تسلط و توانائي داديم و به او از هر چيزي راهي را (براجراي فرمان الله نشان) داديم.
فَأَتْبَعَ سَبَبًا (85) حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِندَهَا قَوْمًا قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا (86)
پس، (به فرمان  الله) راهي را دنبال كرد. تا زماني كه به مغرب شمس (مأموريت در غرب) رسيد. خورشيد را يافت. در چشمه سياه و لجن آلودي غروب مي كند و در نزد آن، قومي را يافت. گفتيم، اي « ذا القرنين »! (بر تحقق سوره عصر) يا اينكه (مشرکان و منکران را) عذاب مي دهي و يا اينكه در (بين مؤمنان) ايشان نيكوئي اتخاذ مي كني!
قَالَ أَمَّا مَن ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَى رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُّكْرًا (87) وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَى وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْرًا (88)
(الله در ادامه) فرمود اما، هركس ظلم كند. پس، او را عذاب خواهيم كرد. سپس، به سوي پروردگارش برگردانده شود. پس، او را به عذاب بدي عذاب مي كند. (مانند انتهاي آيه سبأ : 12) و اما هر كس ايمان (به آيات الله) آورد و نيكوئي (مقرره الله) را عمل كند. پس، براي او پاداش نيكوئي (بهشت) است و برايش از فرمانمان آساني را خواهيم گفت. « طه : 74 و 75 »
ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا (89) حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَّمْ نَجْعَل لَّهُم مِّن دُونِهَا سِتْرًا (90)
سپس، (به فرمان الله) راهي را دنبال كرد. تا زماني كه به مطلع شمس (شرق مملكت) رسيد. خورشيد را يافت بر قومي طلوع مي كند. براي ايشان به غيرآن (آفتاب) پوششي قرار نداده بوديم.
كَذَلِكَ وَقَدْ أَحَطْنَا بِمَا لَدَيْهِ خُبْرًا (91)
آن چنان بود و يقينًا به آنچه نزدش بود، احاطه داشتيم.
ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا (92) حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْمًا لَّا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا (93)
سپس، (به  فرمان الله) راهي را دنبال كرد. تا زماني به بين دو كوه رسيد. در برابر آن قومي را يافت. كه قول (الله) را نزديك نبود بفهمند.
قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَن تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا (94)
گفتند اي « ذا القرنين »! « يأجوج و مأجوج » در (اين) سرزمين مفسدند. پس، آيا براي تو هزينه اي قرار دهيم. كه بين ما و بين ايشان سدي قرار دهي؟
قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا (95) آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا (96) فَمَا اسْطَاعُوا أَن يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا (97)
گفت آنچه پروردگارم در آن مرا تسلط و توانائي داده (ثروت و قدرت) نيكوتر است. پس، مرا به نيروئي (كارگري) ياري دهيد! (تا) بين شما و بين ايشان سدي قرار دهم.
براي من قطعات بزرگ كلوخ آهن بياوريد! تا (نهايتًا) زماني بين دو كوه را يكسان كرد. گفت بدميد تا (نهايتًا) زماني آن را آتشي (ذوب) كرد. گفت براي من مس (مذاب)   بياوريد! تا برآن بريزم. پس، نتوانستند كه بالاي آن روند و توانائي نداشتند که در آن سوراخي ايجاد كنند.
قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِّن رَّبِّي فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا (98)
گفت اين رحمتي از پروردگارم است. پس، زماني كه وعده پروردگارم آيد آن را كوهي كوتاه و پست می گرداند و وعده پروردگارم حق است.
وَجَاءَ إِلَى الْكَبْشِ صَاحِبِ الْقَرْنَيْنِ الَّذِي رَأَيْتُهُ وَاقِفاً عِنْدَ النَّهْرِ وَرَكَضَ إِلَيْهِ بِشِدَّةِ قُوَّتِه…….
دانيال : باب 8شماره 6 : و به سوي آن قوچ صاحب دو شاخ كه آن را نزد نهر ايستاده ديدم آمد و بشدت قوت خويش …
Dan 8 : 16 وَسَمِعْتُ صَوْتَ إِنْسَانٍ بَيْنَ أُولاَيَ فَنَادَى وَقَالَ :  [يَا جِبْرَائِيلُ فَهِّمْ هَذَا الرَّجُلَ الرُّؤْيَا].
دانيال باب 8 شماره 16  : و آواز آدمي را از ميان نهر اولاي شنيدم كه ندا كرده مي گفت « اي جبريل اين مرد را از معناي اين رؤيا مطلع ساز »
Dan 8 : 20 أَمَّا الْكَبْشُ الَّذِي رَأَيْتَهُ ذَا الْقَرْنَيْنِ فَهُوَ مُلُوكُ مَادِي وَفَارِسَ.
دانيال باب 8 شماره 20 :  اما آن قوچ صاحب دو شاخ كه آن را ديد پادشاهان ماديان و پارسيان مي باشد.
Dan 8 : 21 وَالتَّيْسُ الْعَافِي مَلِكُ الْيُونَانِ وَالْقَرْنُ الْعَظِيمُ الَّذِي بَيْنَ عَيْنَيْهِ هُوَ الْمَلِكُ الأَوَّلُ.
و آن بز نر ستبر پادشاه يونان مي باشد و آن شاخ بزرگي كه در ميان دو چشمش بود پادشاه اول است.
ý               ظاهرًا تنها سابقه از « ذو القرنين » در كتاب (عربي) دانيال نبي « صَاحِبِ الْقَرْنَيْنِ » و « ذَا الْقَرْنَيْنِ » است.
ý               مانند « هديً » اختصاصی متقين در آيه بقره : 2، « ذكر » در « سَأَتْلُوا عَلَيْكُم مِّنْهُ ذِكْرًا » و « ذِكْرُ رَحْمَةِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا ، مريم : 2 » و آيات « قلم : 52 و 53، تكوير : 27، ص : 87، قمر : 17، يوسف : 104، طه : 99 و 113، انبياء : 48، احزاب : 41، صافات : 3 و 168، طلاق : 10، مرسلات : 5 » ذكر ذوالقرنين در قرآن يا کتب پيامبران گذشته، با کلامی واحد، رحمتي فقط براي مؤمنين است و در هر کتاب الله به هر پيغمبری فقط در محدوده آيات 83-98 بوده و هر تغير كلام الله توسط احدی با تبديل و دستكاري خاص شيطاني (مانند نقش شيطان اوليه در فريب آدم) « رجمًا بالغيب » و شرک است «كهف : 1 و 2 و 23 »
**************************************************************************
1. « سبب » : مأموريت هاي الله به « ذوالقرنين » در سه محور است.
الف . « فاتبع سببًا » : اولين مأموريت به غرب به آدرسی براي شناسائی محل مأموريت توسط ذوالقرنين، بر انذار و بشارت كلامِ الله به شرح  آيات 86-88 قابل مقايسه با آيات « هود : 2-5 » است و به راهنمائي آيات « يونس : 47 » و « وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ در انعام : 48 و كهف : 56 » و « وَمَا أَهْلَكْنَا مِن قَرْيَةٍ إِلَّا لَهَا مُنذِرُونَ ، شعراء : 208، وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً ، اسراء : 15، قصص : 59 » او مأموري مكين (پادشاهي) با قدرت و ثروتي عظيم (شبيه سليمان) بود.
ب . عبارت « كذلك » در آيه 91، مشابهت ابلاغ  كلامِ الله (آيه 86-88) در دومين مأموريت است و مانند « بِأَعْيُنِنَا » براي نوح « هود : 37 »، « وَقَدْ أَحَطْنَا بِمَا لَدَيْهِ خُبْرًا » شبيه « وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا ، طور : 48 » بر اعلام نظارت و احاطه مطلق الله بر انجام وظيفه مقرره بر هر پيغمبری است « جن : 27 و 28 »  
ج . « ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا » در آيه 92 ابلاغ فرامين الله (به شرح آيات 86-88) براي قومي با صفت « قَوْمًا لَّا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا » است که « يَفْقَهُونَ » در آيات اعراف : 179، انعام : 65 و 91، انفال : 65، نساء : 78، حشر : 13، منافقون : 3 و 7 ، فتح : 15 و توبه : 81 و 87 و 122 تفقه در قول الله است « فصلت : 44 » زيرا با زبان محاوره ای از ذوالقرنين درخواست ايجاد سدي با پيشنهاد شركت در ساخت و كمك مالي برای تسليم به فرمان الله نمودند، تا همطراز كوه غيرِ قابل عبور، راه نفوذ و شر مفسدان « يأجوج و مأجوج » مسدود گردد و دوری از شر شيطان ها رحمتي از طرف پروردگار و برای فهم قيامت در زمين اعلام شد. « مؤمنون : 98 » و توضيح بر « مفسد في الارض » در آيات « أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ (12) ، بقره : 27 و 30 و 60 و 205، مائده : 33 و 64، اعراف : 56 و 85، هود : 85 و 116، رعد : 25، شعراء : 152 » روشن نموده « يأجوج و مأجوج » صفت مخصوص رهبران مذهبي شيطان صفت بر مذهب مشرک قوم بوده و مانند شيطان هاي ذکر شده در آيات « يس : 15، نمل : 24، عنكبوت : 38، نحل : 63 » قوم بين السدين را از فهم كلامِ الله باز مي داشتند و « يأجوج و مأجوج » در اين آيات به زبان قوم بين دو سد، شيطان هاي باز دارنده از کلام الله هستند مانند « شيطان رجيم » در آيات « حجر : 17 و صافات : 7 و آل عمران : 36 » يا شيطان مريد ‌« حج : 3، نساء : 117 » براي معرفي شيطان ها و مراجع تقليد شيطان صفت مذهبي باز دارنده راه الله و مفسد پيرو اشخاص در مقابل پيروي از كلام الله که همچون ابليس، تافته اي جدا بافته با قدرت و ثروت باد آورده از حرامخواري از مقلدين « أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ (42)، توبه : 34 » و مانند سامري که تكبر خود را از نتيجه شرك مي نماياندند،استعارًا يا اصطلاحًا به زبان قوم بين السدين به شيطان های قوم گفته مي شد لذا « يأجوج و مأجوج » نه نام قومي به زعم است و نه نسب شناسي آنان به عنوان حل معمائی گفته شده و نه معرب از زبان ديگری به وهم و خيال است. بلکه مثالی بر رد ادعاي مشركين و منكرين با تكيه به قدرت و ثروت در برابر پيغمبران، شبیه آيات « مريم : 73، سبأ : 35، فصلت : 15، كهف : 39 » است كه الله اگر بخواهد، با ارسال مأموري قدرتمندترين و ثروتمند ترين از هر رهبر سياسي همچون فرعون و هر رهبر مذهبي همچون هامان و قارون و ملاء همه قوم هاي مدعي قدرت و ثروت تا جملگي بي هيچ مقاومتي سر فرود آورند. « شعراء : 4 » لكن مانند آيات « يونس : 99، هود : 118، انعام : 35 و 149، شوري : 8، نحل : 9، سجده : 13 » طرحريزي بر عدم خواست الله بر هدايت جميع جن و انس در آزمون براي انتخاب آخرت است. و در آيه « انبياء : 96 » نيز اشاره به شيطان های باز دارنده از کلام الله در زمان مقرر آيه است و در « سفر پيدايش باب 10 شماره 1-3 و باب اول كتاب اول تواريخ ايام شماره 5 »، « كتاب حزقيال باب 38 شماره 2 و باب 39 شماره 1 و 6 »؛ « مكاشفه يوحناي رسول باب 20 شماره 7-9 » و حتی در قاموس كتاب مقدس در لغت مأجوج نوشته : « مراد از جوج  و مأجوج دشمنان دين مسيحي (به مانند شيطان های مذهبی فرق آنان) معرفی شده است »
آدرس مغرب و مشرق و بين سدين و راهنمائي اول آيه 86 و آيه 90 فقط براي پيدا كردن محل دقيق مأموريت « نحل : 15 و 16 » توسط ذوالقرنين بر رساندن آيات 86-88 بود و ذكر « ذوالقرنين » و « يأجوج و مأجوج » بر نشان دادن حقيقت آيات الله براي مؤمنان توسط انبياي بني اسرائيل دقيقًا با کلام واحد الله مانند قرآن بوده « وَإِنَّهُ لَفِي زُبُرِ الْأَوَّلِينَ ، شعراء : 196، شوري : 13 » كه در کتاب تحريف شدهء دانيال همچون وسوسهء شيطان براي خيالبافي بر كشف اسم ذوالقرنين دگرگون شده است و عليرغم اينكه به حكمت الله، اراده بر افشاي هويت اشخاص در قرآن نيامده (آزموني بر تناسب عكس العمل اشخاص به كلام الله مجيد، بر فريب از شيطان ها « انعام : 71 » به شك و گمان و خيالبافي) به همين ترتيب آدرس و مشخصات مكان مأموريت هاي سه گانه، براي شناسائي اسم ذوالقرنين نيست كه با حل معماگونه آن، شخصيتي از سابقه ذهني و مشكوك تاريخ « قصص : 44-46، انعام : 116 »  به گمان و خيالبافي در مطابقت با كارهاي خيالي اولين پادشاه چين و يا در تطبيق با جنگ هاي اولين پادشاه هخامنشي، از مقايسه حركت خيالی کوروش به غرب و شرق و شمال به وهم [تا به جاي بزرگي هاي الله، به شيطنت علاقمندان و دوستداران كوروش، (نشأت گرفته از کتاب مقدس) بدون مجوزي از الله، شخصيتي خاص براي كورش معرفي شده باشد و حتی بدون دليلي از الله او را پيغمبري معرفی نمايند، در حالي كه وقتي فرمان « اسراء : 4 » صادر شد بخت النصر صاحب نيروئي شديد و غارتگر و کشتار کننده بدون اينكه خود بداند مأمور نابودي مسجد بيت هميقداش شد و طبق آيه اسراء : 6 با بازگشت توبه كنندگان بني اسرائيلي به كلام الله، (مانند عزير و همفکرانش) بدون اينكه كورش نيز بداند، مأمور الله بر بازسازي مسجد برای لطف ومنت الله بر مؤمنان گرديد « اشعياء ، باب  44 :28 و 45 : 1-7، كتاب دوم تواريخ ايام، 36 : 22 و عزرا ، 1 : 1-4 »(و نهايتًا تيتوس ظالم هم مأموری برای تخریب و نابودي كامل مسجد) لذا تغير آيات الله به باب 8 دانيال، (طبق آيه حجر : 90-93) دامي برای علاقمندان به « رجمًا بالغيب » و سخنوريِ بدون ترسي از الله است « احزاب : 70 و 71 »، (حتی باب 10 و 12 نيز وسوسه اي برای وهم و خيال بر نظر دهی موهوم و حيالی و باطل كشف رمز ساعت مخفي آخرتی توسط بعضی است « طه : 15 »)] چنانکه فردوسي نيز با خيالبافي هاي شاعرانه (مورد تبعيت غاوون) اسكندر را نامزد نمود و همگي نيز بر اثبات مدعاي واهی خود بر فهم اسم ذوالقرنين هرچه دل تنگشان مي خواهد بگويند «

(آقای میکائیلی)

درباره سايت تكسوار

نظر بدهید

آدرس ایمیلتان منتشر نمیشودگزینه های الزامی ستاره دار شده اند *

*

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>

رفتن به بالا